×

منوی بالا

منوی اصلی

دسترسی سریع

اخبار سایت

اخبار ویژه

امروز : چهارشنبه, ۵ اردیبهشت , ۱۴۰۳
روابط خارجی، نه سیاست خارجی

محسن جلیلوند – تحلیلگر مسائل بین‌الملل
کیوسک خبر – موضوعی به نام سیاست خارجی بر مبنای راهبردها و برنامه‌های کلان در خصوص پیشبرد روابط جمهوری اسلامی ایران با دیگر کشورها از همسایگان گرفته تا کشورهای فرامنطقه‌ای وجود ندارد. یعنی وزارت امور خارجه صرفاً به دنبال اداره مناسبات ایران با کشورها، به صورت یومیه و رفع‌تکلیف است. به عبارت دقیق‌تر جمهوری اسلامی ایران در طول حدود چهار دهه گذشته صرفا و صرفا «روابط خارجی» داشته است نه«سیاست خارجی». چـرا که ایران در این چهل سال هیچ‌گونه سیاست، اندیشه، برنامه کلان و استراتژی برای دیپلماسی خود تعریف نکرده است. لذا آقای رئیسی، آقای روحانی یا هر فرد دیگری رئیس‌جمهور باشد نمی‌تواند تغییری در این وضعیت ایجاد کند. خصوصا اینکه به نظر می‌رسد رئیس دولت آینده سررشته چندانی از حوزه سیاست خارجی نداشته باشد. اساسا شرایط سیاسی و دیپلماتیک جمهوری اسلامی ایران در سال ۱۴۰۰ متفاوت از ۱۳۸۴ و یا ۱۳۹۲ است. ضمن اینکه هر برهه زمانی اقتضائات خاص خود را دارد. لذا نمی‌توان ۱۴۰۰ را با ۸۴ یا ۹۲ مقایسه کرد. از طرف دیگر در اواخر دولت خاتمی هم شرایط به گونه‌ای رقم خورد که دولت هشتم نهایتاً دست به فک پلمب برخی از تاسیسات هسته‌ای خود زد. بر این اساس پیرو بیانیه سعدآباد و توافقنامه‌های پاریس و بروکسل تا اندازه‌ای شرایط مساعد شده، اما تمام مسائل حل نشده است. به تبع آن، دولت آقای خاتمی هم حساسیت پرونده فعالیت‌های هسته‌ای ایران را به‌طور کامل رفع نکرد و به اصطلاح یک پرونده شسته رفته را تحویل دولت احمدی‌نژاد نداد. به همین واسطه حساسیت‌ها، درگیری‌ها و اختلافات از همان ماه‌های پایانی دولت خاتمی شکل گرفت؛ نه با شروع دولت آقای احمدی‌نژاد. این‌ها علاوه بر آن است که ما باید اکنون شرایط اروپا، آمریکا و در کل مناسبات جهانی را متفاوت از سال ۸۴ یا ۹۲ بدانیم. به هر حال چه خوب، چه بد در دولت اول حسن ‌روحانی، برجامی شکل گرفته است که تحولات بعد از آن اقتضائات جدیدی را، هم برای جمهوری اسلامی ایران، هم برای آمریکا، اروپا، روسیه، چین، شورای امنیت، سازمان ملل، آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و… ایجاد کرده است. این اقتضائات جدید ناشی از برجام، خود را به مناسبات سیاست خارجی و روابط بین‌المللی همه طرف‌ها تحمیل کرده است و به موازاتش نیز سایه سنگینی بر نگاه دیپلمکاتیک آنها دارد. پس دیگر شرایط مانند سال ۸۴ و سال ۹۲ قابل‌پیگیری نیست. یعنی دولت سیزدهم چه متعلق به رئیسی باشد یا هر فرد دیگری نمی‌تواند مانند ۸۴ یا سال ۹۲ به قضایا نگاه کند. اکنون شرایط سیاسی داخلی در آستانه انتخابات جمعه پیش‌رو هم متفاوت از سال‌های ۸۴ و ۹۲ است. البته می‌توان وضعیت و شرایط نخبگان سیاسی داخلی را تحلیل کرد، اما وضعیت سیاسی در میان افکار عمومی متفاوت از سال‌های پیشین است. در این رابطه اکنون مساله کاهش مشارکت یک پارامتر بسیار جدی است که می‌تواند بر قدرت چانه‌زنی دیپلماتیک دولت سیزدهم و رئیس‌جمهور هشتم؛ چه سیدابراهیم رئیسی باشد، یا هر کس دیگری اثر مخرب بگذارد. این در حالی است که ما در سال‌های ۸۴، ۸۸، ۹۲ و ۹۶ شاهد مشارکت نسبتاً خوب مردم در انتخابات بوده‌ایم که توانسته دولت‌های نهم و دهم احمدی‌نژاد و یازدهم و دوازدهم حسن روحانی را در عرصه سیاست خارجی کمک کند. اگر چه به قول آقای کدخدایی، سخنگو و عضو شورای نگهبان کاهش مشارکت در انتخابات مشروعیت نظام را زیر سوال نمی‌برد، اما باید دید دولت سیزدهم با این شرایط چگونه می‌تواند در امر سیاست خارجی و پیچیدگی‌های روابط دیپلماتیک نقش‌آفرینی جدی و موثری داشته باشد. پاسخ به این سوالات بیانگر بسیاری از تحولات آینده کشور و جهان خواهد بود.