×

منوی بالا

منوی اصلی

دسترسی سریع

اخبار سایت

اخبار ویژه

امروز : جمعه, ۳۱ فروردین , ۱۴۰۳

نعمت احمدی – حقوقدان
کیوسک خبر – افغانستان با معاهده پاریس در سال ۱۲۷۳ ه.ق در زمان ناصرالدین شاه با دسیسه انگلیس و توافق روسیه از ایران جدا شد و از آن تاریخ تا به امروز سه قدرت جهانی در مقاطع مختلف تاریخی درگیر افغانستان شده‌اند. انگلیس در قرن ۱۸ و ۱۹ که شکست سختی در افغانستان خورد و حکومت کمونیستی شوروی در سال ۱۳۵۷ با کودتای نورمحمد تَرَکی علیه سردار داودخان که داودخان علیه محمدظاهر شاه کودتا و حکومت پادشاهی افغانستان را تبدیل به جمهوری کرده بود، کشته شد و حزب خلق کمونیستی حاکمیت افغانستان را به دست گرفت. اما اسب رام نشدنی افغانستان با چهره‌هایی مانند احمدشاه مسعود، فرزند یکی از ژنرال‌های نظامی حکومت سابق افغانستان پرچم مبارزه را در دره پنجشیر علیه دولت متجاوز شوروی برپا داشت. ارتش سرخ شوروی ۹ حمله نظامی به دره پنجشیر جایگاه مبارزاتی احمدشاه مسعود در کارنامه خود دارد. منطقه‌ای که در آن تاریخ کمتر از ۲۰۰هزار نفر جمعیت داشت. در حملاتی بیش از بیست هزار ارتش سرخ و پنج‌هزار از نیروهای ارتش افغانستان با صدها ارابه توپ و ادوات نظامی و هلیکوپتر و هواپیما، منطقه پنجشیر را شیار زدند تا جایی که گفته می‌شود در یکی از حملات که در سال ۱۳۶۳ اتفاق افتاد، هفتاد درصد از خانه های دره پنجشیر و تقریبا تمامی سکنه آن یا کشته شدند یا منطقه را ترک کردند. در نهایت ارتش شوروی مجبور شد مبارزات احمدشاه مسعود را به رسمیت بشناسد و با او به مذاکره و مصالحه نشستند. از اینجا بود که چهره درخشانی به اسم احمدشاه مسعود در فرهنگ سیاسی مبارزاتی افغاستان به جهانیان شناسانده شد. سرانجام دولت شوروی مجبور به ترک افغانستان شد. اشغالی که یکی از دلائل عمده فروپاشی شوروی می‌دانند. بعد از خروج ارتش سرخ از افغانستان بین مجاهدین افغانی با تاسف، درگیری و جنگ داخلی درگرفت. جنگی که منجر به بسترسازی طالبان شد. افغانستان حیاط خلوتی است که چهار کشور البته بعد از فروپاشی شوروی در آن حق آب و گل برای خود قائلند. پاکستان با حمایت از قوم پشتون در جهت مبارزه با هند، افغانستان را حیاط خلوت خود می داند. دوم، هندوستان که می‌تواند در تعادل قدرت منطقه‌ای حریف پاکستان باشد. چین که مرز کوتاهی با افغانستان دارد با قوم ایغور مسلمان خود مترصد وضعیت حکومتی و سیاسی افغان است مضافا به اینکه راه ابریشمی که می‌تواند مرزهای شرقی چین را از طریق افغانستان و پاکستان به خلیج‌فارس یعنی مرکز انرژی مورد نیاز چین وصل کند، افغانستان نقش اول را در برنامه منطقه‌ای چین دارد. ایران در افغانستان به باورم از ۴۰، ۵۰ سال پیش یعنی بعد از کودتای داود خان تا به ا مروز به خوبی در افغانستان عمل نکرده است. مردم افغانستان ادامه فرهنگ مشترک ایرانی می‌باشند حتی قوم پشتون. هزاره‌ها و تاجیک‌ها، همخونی و همفکری و هم فرهنگی مستقیمی با ایران دارند. اما ایران طی این ۴۰ سال به‌رغم اینکه بعضا تا سه میلیون افغانی در ایران ساکن هستند و نسل دوم و سوم مهاجران افغانی در ایران به دنیا آمده‌اند، نتوانست وضعیت سیاسی فرهنگی افغانستان را آنگونه که با واقعیات روز همسویی داشته باشد، درک کند. پول‌های عربستان، حرکت پاکستان و حمایت از مدارس مذهبی متعصبی که طالبان را تحویل اجتماع دادند، شرایط را در افغانستان به گونه‌ای رقم زد که ما با تاسف در افغانستان به‌رغم همفکری، هم‌دینی و اشتراک فرهنگی، جا پای محکمی نداریم. در حکومت قبلی شش‌ساله طالبان در افغانستان تنها سه دولت پاکستان، عربستان و امارات، دولت طالبان را به رسمیت شناختند. درحرکت جدید طالبان، به‌رغم اینکه دولت پاکستان گفته می‌شود در منطقه پنجشیر نیروی هوایی و پهبادهای آن بوده‌اند که فعلا شاکله نهضت مقاومت را درهم شکسته‌اند و به‌رغم بسته بودن همه حساب‌های بانکی دولت افغانستان به‌وسیله آمریکا و غربی‌ها، مخارج نظامی و اداری طالبان را عربستان تامین می‌کند و قطر پایگاه اصلی طالبان در طول بیست سالی که افغانستان در اشغال آمریکا بود، شده است، این سه دولت هم هنوز طالبان را به رسمیت نشناخته‌اند. اما نوع نگاه دولتمردان ایرانی وبعضا حمایتی که اهل سنت خصوصا مولوی‌های سیستان و بلوچستان از طالبان دارند، ایران را در مظان این اتهام قرار داده است که با طالبان همسوهستند. از طرفی، نشانه‌هایی از این همسویی هم در طول ۲۰ سال گذشته دیده می‌شد. مثلا ملا منصور اختر محمد، رهبر قبلی طالبان از سفری که از ایران به پاکستان داشت، در مرزهای ایران و پاکستان به وسیله پهبادهای آمریکایی کشته شد. تا جایی که دکتر محمدجواد ظریف و دیگر دولتمردان به نوعی حرکت طالبان را تائید کردند اما فایده ایران و ثمری که طی این مدت و با این حمایت‌ها از افغانستان و طالبان جدید افغانستان برده‌ایم، چیست؟ طالبان چهره‌ای از اسلام را نشان می‌دهند که در قرن ۲۱ پذیرفته‌شدنی نیست. رهبرانی که امروز در کابینه معرفی شده از ناحیه طالبان به پست‌های سیاسی رسیده‌اند، در تعقیب بین‌المللی می‌باشند. چه کسی مشروعیت به ملا هبت‌ا… آخوندزاده داده است که خود را رهبر افغانستان می داند و اجازه این را دارد که دولت در افغانستان تشکیل دهد؟ چه کسی مجوز به این‌ها داده است که از کشورهای دیگر کمک بگیرند و نهضت مقاومت ملی افغانستان را به شکست بکشانند؟ امور داخلی افغانستان به خودشان مربوط است اما ارائه الگویی که مدعی هستند اسلامی است، با کدام یک از موازین اسلامی مطابق است. نحوه حضور زنان در مجامع عمومی، حضور دختران و زنان در دانشگاه‌ها و پرده‌ای که بین دانشجویان کشیده شده است،عدم دعوت از زنان کارمند در ادارات و پیاده کردن نوعی از اسلام افراطی با این بهانه که اسلام این است، ضربه کاری به اسلام واقعی می‌زند. افغانستان تا حضور طالبان خود را جمهوری اسلامی افغانستان می‌نامید و هم الان به امارت اسلامی افغانستان شهرت دارد. بیعتی که مورد نظر طالبان است و بین چند ملا صورت گرفته است، چه ربطی به مردم افغانستان دارد. با کدام قانون اساسی این اختیارات را برای خود قائلند که شکلی از اسلام را به جهان معرفی کنند که باعث وهن جامعه جهانی نسبت به اسلام حقیقی می‌شود. آیا پذیرفتنی است در کنار مرزهای ما دولتی سر کار بیاید که در همه امور سیاسی، عقیدتی، مذهبی با دولت ایران متفاوت است و اما خود را نماد اسلام می‌داند. اگر با افاغنه سروکار داشته باشید در آرزوی خراسان بزرگ هستند تا جایی که محمد اشرف غنی، رئیس‌جمهور فراری افغانستان در یکی از سخنرانی‌های خود با حرارتی وصف ناشدنی گفت باید کاری کرد که مشهد، قریه‌ای در مقابل هرات افغانستان باشد. و یا به صراحت بعد از افتتاح سد ساخته شده در رود مشترک مرزی ما اعلان کرد نفت در مقابل آب. خشکی سیستان و بلوچستان و کوچ هزاران هزار مردم این منطقه از خشکسالی ناشی از عدم تعهدات دولت افغانستان و قراردادهای بین المللی مبنی بر تعیین سهمیه آب رودهای مشترک مرزی است. افغانستان اسب رام نشده‌ای است که امیدوارم این اسب همانگونه که به انگلستان، شوروی، آمریکا و در گذشته به طالبان پاکستانی سواری نداد، اینبار هم با همان رویه رام‌نشدنی خود اجازه ندهد قرائتی سخت از اسلام باعث جدایی جامعه اسلامی‌شود. دولتمردان ما باید هوشیارانه به قضیه افغانستان نگاه کنند. طالبان، طالبان است. دشمن هزاره و مخالف فرهنگ غنی ایرانی در کنار مرزها.