×

منوی بالا

منوی اصلی

دسترسی سریع

اخبار سایت

اخبار ویژه

امروز : جمعه, ۷ اردیبهشت , ۱۴۰۳

رحمان قهرمان‌پور؛ کارشناس بین الملل
کیوسک خبر ـ امکان از سر گیری توافق برجام از جایی که متوقف شده بسیار اندک است. تغییر شرایط محیطی و نظام بین‌الملل در این چند سال گذشته قابل توجه است. برخی از این تغییرات بسیار مهم و اساسی هستند به شکلی که نمی‌شود آنها را نادیده گرفت، مثل جنگ اوکراین که تبعات عمیق و طولانی مدت دارد. از سویی در آمریکا شاهد تضعیف پایگاه ترامپ و روی کار آمدن بایدن و تحولات انتخابات کنگره بودیم و در ایران هم در این مدت دولت تغییر کرده و آرایش و رقابت‌های سیاسی مهمی اتفاق افتاده است، از این رو به خاطر این شرایط امکان از سرگیری برجام عملا ممکن و میسر نیست. وقتی می‌گویم برجام از جایی که متوقف شده نمی‌تواند احیا شود، به این معناست که احیای برجام ۲۰۱۵ هم در حال حاضر کار دشوار و سختی است. واقعیت این است که نظام بین‌الملل مدام در حال تغییر است و وقتی شرایط تغییر می‌کند، متناسب با آن توافق‌ها هم تغییر می‌کنند. از آنجایی که برجام توافقی سیاسی است تا یک پیمان حقوقی محکم بین‌المللی، تغییر شرایط سیاسی می‌تواند بر آن هم تاثیرگذار باشد. از طرفی وقتی آمریکا از برجام خارج شد آسیب‌هایی به ایران وارد کرد، که اگر هر بازیگری به جای ایران باشد، نمی‌تواند این آسیب‌ها را نادیده بگیرد. پس مساله فنی و حقوقی برجام متاثر از وضعیت سیاسی برجام است، یعنی محیط نظام بین‌الملل و روابط ایران و آمریکا و تحولات داخلی ایران و آمریکا هر کدام مهم هستند. احیای برجام تابع یک عامل نیست؛ خواست ایران یکی از متغیرهای اثرگذار است و توانایی و اراده دولت و تیم مذاکره‌کننده و توان فنی آنها یکی از عوامل متعددی است که در رویکرد ایران به احیای برجام موثر است. اگر اراده کلی در نظام سیاسی ایران بر احیای برجام باشد، توانایی فنی و دیپلماتیک خیلی مانع جدی نیست. واقعیت این است که با وجود تغییر برخی افراد، برخی کارشناسان از همان دولت قبلی در این تیم بوده و هستند و آنها کار تکنیکی و فنی را پیش می‌برند، از این رو مساله احیای برجام را نباید به توانایی فنی تیم مذاکره‌کننده تقلیل داد، هر چند منکر اهمیت آن مساله هم نمی‌توان شد. در اسفند ۱۴۰۰ با همین تیم دولت آقای رئیسی در آستانه توافق و احیای برجام بودیم اما آن‌چیزی که مانع توافق شد، اراده سیاسی و خواست گروه‌های سیاسی و ملاحظات فرافنی یا ملاحظات غیرفنی بود. پس این ادعا که توانایی فنی تیم مانع احیای برجام است، نوعی تقلیل‌گرایی است. مساله دیگر این است که وقتی در اسفند ۱۴۰۰ مذاکرات متوقف شد، کمتر کسی فکر می‌کرد جنگ اوکراین این‌قدر طولانی شود و تاثیرات گسترده و عمیق بر رویکرد غرب داشته باشد یا غرب را علیه جبهه روسیه منسجم کند. در ایران هم برخی تحلیل‌ها این بود که روسیه به زودی زلنسکی را شکست می‌دهد و دولت مطلوب خود را روی کار می‌آورد. شرایط غیرقابل پیش‌بینی ناشی از جنگ اوکراین بیش‌تر از توان فنی تیم مذاکراتی در برهم خوردن مذاکرات و محقق نشدن احیای برجام موثر بود؛ با جنگ روسیه علیه اوکراین در عمل آرایش قدرت‌های جهانی تغییر کرد، انسجام درونی کشورهای غربی بیش‌تر شد، روسیه ضعیف شد و چین وارد رقابت ملموس‌تری با آمریکا شد، پس شرایط محیطی کار را برای ما مشکل‌تر کرد. تغییر تیم مذاکراتی مساله‌ای فرعی و ثانویه است، تیم تابع تصمیم کلی نظام و اجماع برای احیای برجام است. البته این حرف به معنی نفی تاثیرگذاری عملکرد تیم نیست، قاعدتا میز مذاکرات میدان اصلی مواجهه ایران و طرف‌های مذاکراتی است و آنها حتما بر اساس نوع رفتار و استراتژی مذاکراتی ایران رفتارشان را تنظیم می‌کنند، در عین حال معتقدم نباید روی این مساله بیش از حد اغراق کرد. اگر یکی از دو طرف یا هر دو طرف از خواست‌های قبلی خود کوتاه بیایند و به سمت نقطه بهینه برای مذاکرات حرکت کنند و فاصله کمتر شود امکان بازگشت به برجام وجود دارد، اما وضعیت طوری است که احساس می‌کنم بعد از جنگ اوکراین به رهبری غرب و آمریکا و برخلاف چند ماه گذشته و اسفند ۱۴۰۰، انگیزه و تمایل زیادی برای احیای برجام وجود ندارد و ارزیابی آمریکا از موقعیت ایران بعد از جنگ اوکراین در این بی‌میلی بی‌تاثیر نیست. مرگ برجام تبعات زیادی برای ایران خواهد داشت؛ اول اینکه ایران‌هراسی تشدید می‌شود به ویژه اگر ما مقصر مرگ برجام جلوه کنیم. در آن صورت باید انتظار اعمال فشار و افزایش فشار بین‌المللی و منطقه‌ای و سوءاستفاده همسایگان از این وضعیت و سخت شدن شرایط اقتصادی را انتظار داشته باشیم. مرگ برجام امیدها در اقتصاد ایران را کمرنگ می‌کند و بخشی از جامعه به این نتیجه می‌رسد که توان مذکراتی ایران اندک است که آثار خوبی در جامعه نخواهد داشت. به نظرم رفتن آمریکا و اروپا به سمت استفاده از مکانیسم ماشه چندان دور از ذهن نیست. اگر آنها احساس کنند شرایط برای این کار فراهم است و یک اجماع حداقلی ایجاد کنند و مطمئن شوند روسیه و چین واکنش تندی نشان نخواهند داد، احتمالا به سمت استفاده از مکانیسم ماشه حرکت کنند، این بستگی به ارزیابی آنها از شرایط و محیط سیاسی بین‌المللی و شرایط ایران دارد. اما هر چه از احتمال احیای برجام کم می‌شود به همان اندازه امکان توسل آمریکا و اروپا به مکانیسم ماشه بیش‌تر می‌شود. به نظرم در کنار پرونده هسته‌ای و تعریف ایران به عنوان تهدیدی برای امنیت بین‌الملل ذیل فصل هفتم منشور سازمان ملل، پرونده دیگری درباره حقوق بشر در جریان است که در چند ماه آینده می‌تواند به یکی از چالش‌های جدی ایران در صحنه بین‌المللی تبدیل شود. البته در مورد حقوق بشر اجماع نظر بین‌المللی معمولا کمتر از مسایل هسته‌ای است اما واقعیت این است که اگر موضوع حقوق بشر و هسته‌ای را کنار هم بگذاریم، خروجی آنها ساختن یک تصویر تهدیدآمیز از ایران برای جامعه بین‌الملل از یک طرف و برای شهروندان ایران از طرف دیگر است. یعنی خواسته اروپا و آمریکا از طرح مساله حقوق بشر این است که به جهانیان بقبولانند که ایران نه تنها برای همسایگان و جامعه بین‌الملل یک تهدید است بلکه مردم خودش را هم سرکوب می‌کند. این تصویرسازی پیامدهای بلندمدت خطرناکی به لحاظ سیاسی و اقتصادی و بین‌المللی برای ایران خواهد داشت و سناریوهای خطرناکی را به اذهان می‌آورد، از این رو ضروری است تا تصمیم‌گیران حساس بودن شرایط را به درستی درک کنند و توجه داشته باشند که خروج از این وضعیت با تصمیم‌های کوچک و معمولی امکان‌پذیر نیست و هر چه بیشتر تاخیر کنیم، به همان اندازه مجبور می‌شویم در آینده تصمیمات سخت و دشوارتری بگیریم.

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.