×

منوی بالا

منوی اصلی

دسترسی سریع

اخبار سایت

اخبار ویژه

امروز : پنج شنبه, ۱۵ خرداد , ۱۴۰۴
وقتی اقتصاد باورهایمان را شکل می‌دهد!
مهدی صالحی طاهری

مهدی صالحی طاهری ـ خبرنگار

در دنیای پیچیده اقتصاد، عوامل زیادی وجود دارند که تصمیم‌گیری فردی و سازمانی را تحت تأثیر قرار می‌دهند. یکی از مهم‌ترین این عوامل، انتظارات اقتصادی است. انتظارات به معنای پیش‌بینی‌ها یا تصوراتی است که افراد نسبت به تحولات آینده در بازارها، قیمت‌ها، درآمد و وضعیت کلی اقتصاد دارند. این انتظارات نه تنها رفتار مصرف‌کنندگان و تولیدکنندگان را شکل می‌دهند، بلکه نقش تعیین‌کننده‌ای در موفقیت سیاست‌های دولتی و بانک مرکزی ایفا می‌کنند.

در اقتصاد ایران، جایی که نوسانات قیمت، تورم بالا و تغییرات ارزی امری معمول محسوب می‌شوند، اهمیت انتظارات به‌ویژه در حوزه‌هایی مانند تورم، ارز، سرمایه‌گذاری و مصرف خانوارها برجسته‌تر است. این موضوع حتی منجر به ظهور مفاهیمی مانند “انتظارات تورمی” شده است که می‌تواند خود تورم را تقویت کند. به عنوان مثال، اگر عموم مردم انتظار افزایش قیمت‌ها را داشته باشند، تمایل پیدا می‌کنند در حال حاضر خریدهای خود را انجام دهند و این رفتار جمعی، به طور مستقیم موجب افزایش تقاضا و در نتیجه افزایش قیمت‌ها می‌شود.

نظریه‌های مختلفی درباره نحوه شکل‌گیری انتظارات وجود دارد. نظریه انتظارات انطباقی بر این باور است که افراد برای شکل‌دادن به انتظارات خود، بیشتر به الگوهای گذشته تکیه می‌کنند. این نوع انتظارات ممکن است از واقعیت فاصله بگیرد و واکنش‌های تأخیری نسبت به تغییرات بازار ایجاد کند. در مقابل، نظریه انتظارات عقلایی فرض می‌کند افراد از تمام اطلاعات موجود و قابل دسترس همراه با منطق و تجربه استفاده می‌کنند و بنابراین انتظارات آنها به واقعیت نزدیک‌تر است. این نوع انتظارات می‌تواند به سرعت به تغییرات سیاست واکنش نشان دهد و لذا تأثیرات واقعی سیاست‌ها را کاهش دهد.

در عمل، این دو رویکرد در اقتصاد ایران همزمان مشاهده می‌شوند. در بخشی از جامعه، به‌ویژه در بین گروه‌هایی که به بازارهای مالی و اقتصادی آشنایی کمتری دارند، انتظارات انطباقی غالب است. اما در بین سرمایه‌گذاران، صادرکنندگان و واحدهای تولیدی بزرگ، انتظارات عقلایی بیشتر دیده می‌شود. این دوگانگی می‌تواند منجر به واکنش‌های ناهمگن در بازار شود و سیاست‌گذاران را در پیش‌بینی نتایج سیاست‌ها با چالش‌هایی روبرو کند.

درک اینکه چگونه انتظارات شکل می‌گیرند و چه تأثیری بر متغیرهای کلان اقتصادی دارند، ضروری است. به عنوان مثال، اگر بانک مرکزی قصد کاهش تورم را داشته باشد، بدون مدیریت انتظارات، ممکن است تغییرات اعمال‌شده تنها مؤثر نباشند، زیرا افراد با توجه به تجربه گذشته، به تغییرات سیاست اعتقاد نداشته باشند و رفتار خود را تغییر ندهند. این موضوع در سال‌های اخیر در مدیریت تورم و نوسانات ارزی به خوبی دیده شده است.

بنابراین، برنامه‌ریزی اقتصادی موثر در ایران نیازمند توجه جدی به مدیریت انتظارات است. این مدیریت شامل شفافیت در اعلام سیاست‌ها، ثبات سیاسی و اقتصادی، و ایجاد اعتماد عمومی به نهادهای کلیدی است. در غیر این صورت، حتی بهترین سیاست‌ها نیز بدون تأیید و پذیرش عمومی، نمی‌توانند به نتایج مطلوب منجر شوند.

منبع خبر : کیوسک‌خبر

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.