×

منوی بالا

منوی اصلی

دسترسی سریع

اخبار سایت

اخبار ویژه

امروز : شنبه, ۲۹ شهریور , ۱۴۰۴
بحران ناترازی برق؛ روایت غلط از مصرف‌کننده‌ی مقصر
فتانه ترکیان

در روزهایی که قطع برق، زندگی روزمره را مختل کرده و صدای اعتراض شهروندان از گوشه و کنار کشور بلند شده، یک پرسش اساسی در میان افکار عمومی پررنگ‌تر از همیشه است: چرا با وجود گذشت دهه‌ها از توسعه صنعت برق، هنوز کشور با خاموشی‌های گسترده دست به گریبان است؟ و آیا این بحران واقعاً نتیجه مصرف بیش از حد خانوارهاست یا ریشه‌های عمیق‌تری دارد که به سیاست‌گذاری‌های کلان بازمی‌گردد؟
وابستگی به نیروگاه‌های حرارتی
به گزارش کیوسک‌خبر، آخرین گزارش‌های منتشر شده از سوی مرکز پژوهش‌های مجلس در سال ۱۴۰۲، تصویری نگران‌کننده از ساختار تولید برق کشور ارائه می‌دهند. بر اساس این گزارش، بیش از ۹۰ درصد برق ایران از نیروگاه‌های حرارتی تأمین می‌شود؛ یعنی منبعی که مستقیماً به مصرف سوخت‌های فسیلی وابسته است. این وابستگی نه‌تنها در روزهای کمبود گاز یا افت فشار گاز در زمستان، بلکه حتی در تابستان‌های گرم نیز به یک عامل تهدیدکننده تبدیل می‌شود.
در چنین ساختاری، کوچک‌ترین اختلال در زنجیره تأمین سوخت یا نوسانات قیمتی در بازار انرژی جهانی، می‌تواند تولید برق را تحت تأثیر قرار دهد. نتیجه این وابستگی ساختاری، چیزی نیست جز ناپایداری شبکه و اعمال خاموشی‌هایی که به طور مستقیم زندگی مردم و فعالیت اقتصادی را تحت فشار قرار می‌دهد.
روایت غلط از مصرف‌کننده‌ی مقصر
در حالی که بسیاری از مسئولان، مصرف بالای خانگی را یکی از دلایل ناترازی برق عنوان می‌کنند، داده‌های شرکت توانیر در سال ۱۴۰۲ تصویر متفاوتی ارائه می‌دهد. طبق آمار رسمی، سهم بخش خانگی از مصرف برق حدود ۳۱ درصد و سهم صنایع حدود ۳۶ درصد بوده است. به‌عبارت دیگر، تمرکز بر تغییر رفتار مصرف‌کننده خانگی، تنها بخشی از ماجرا را پوشش می‌دهد و نمی‌توان آن را راهکار اصلی برای عبور از بحران دانست.در برخی موارد، مصرف برق واحدهای صنعتی آن‌قدر بالاست که می‌توان آن را با نیاز یک شهر متوسط مقایسه کرد. برای مثال، در مجتمع فولاد مبارکه، مصرف برق در ساعات اوج بار به بیش از ۱۶۸۰ مگاوات می‌رسد؛ عددی که به‌تنهایی می‌تواند برق یک شهر چند صد هزار نفری را تأمین کند. البته این به معنای ضرورت قطع برق صنایع نیست، زیرا اختلال در تولید صنایع کلیدی مثل فولاد، تبعات اقتصادی گسترده‌ای خواهد داشت. اما نکته اساسی آنجاست که بحران فعلی، نه محصول مصرف بالای خانوار است و نه صرفاً ناشی از فعالیت صنایع، بلکه ریشه‌ای عمیق‌تر در زیرساخت‌های تولید دارد.
دهه‌ای که نیروگاه‌ها فراموش شدند
ناترازی برق در ایران، یک بحران دفعی نیست؛ بلکه ثمره سال‌ها غفلت و تصمیم‌گیری‌های کوتاه‌مدت است. بررسی عملکرد دهه ۱۳۹۰ نشان می‌دهد که با وجود رشد سالانه حدود ۵ درصدی مصرف برق، سرمایه‌گذاری در ساخت نیروگاه‌های جدید تقریباً متوقف شده یا بسیار کند پیش رفته است. در شرایطی که کشور نیازمند احداث حداقل ۵۰۰۰ مگاوات ظرفیت جدید در هر سال بوده، آمارهای رسمی نشان می‌دهد این هدف هیچ‌گاه به‌صورت مستمر محقق نشده است.این عقب‌ماندگی به‌تدریج باعث افزایش فاصله میان تولید و مصرف شد و اکنون به بحرانی تمام‌عیار رسیده است. میراثی که امروز نه‌تنها دولت، بلکه عموم مردم و صنایع نیز باید هزینه آن را بپردازند.
بازده پایین نیروگاه‌ها؛ یک فرصت سوخته
یکی دیگر از جنبه‌های نادیده‌گرفته‌شده در نظام تولید برق کشور، پایین بودن بازده نیروگاه‌هاست. طبق اعلام وزارت نیرو، بخش بزرگی از نیروگاه‌های حرارتی کشور هنوز به‌صورت سیکل ساده فعالیت می‌کنند و راندمانی در حدود ۳۳ درصد دارند. این در حالی است که با تبدیل این نیروگاه‌ها به سیکل ترکیبی، راندمان آن‌ها می‌تواند به بیش از ۵۵ درصد برسد.این یعنی بدون مصرف سوخت اضافه، تولید برق تا ۵۰ درصد افزایش پیدا می‌کند؛ ظرفیتی که اگر در یک دهه گذشته به آن توجه می‌شد، شاید امروز بخشی از مشکل ناترازی حل شده بود. اما غفلت از این فرصت، همچنان ادامه دارد.
انرژی تجدیدپذیر؛ ظرفیت‌های مغفول
در سال‌های اخیر، با افزایش بحران‌های زیست‌محیطی و گرمایش جهانی، بسیاری از کشورها به‌سرعت به سمت گسترش انرژی‌های تجدیدپذیر حرکت کرده‌اند. اما ایران، با وجود برخورداری از بیش از ۳۰۰ روز آفتابی در اغلب نقاط کشور، سهمی ناچیز از این ظرفیت را بالفعل کرده است. طبق گزارش توانیر، حتی با رشد ۵۳ درصدی ظرفیت نیروگاه‌های تجدیدپذیر در دولت سیزدهم، سهم این نیروگاه‌ها از سبد تولید برق کشور تنها حدود ۲ درصد است؛ عددی که در مقایسه با کشورهایی مانند ترکیه، بسیار پایین و نگران‌کننده است.توسعه نیروگاه‌های خورشیدی کوچک‌مقیاس در پشت‌بام منازل، مدارس و ساختمان‌های اداری، نه‌تنها به کاهش فشار بر شبکه کمک می‌کند، بلکه می‌تواند اتلاف انرژی در انتقال برق را نیز کاهش دهد. اما تا زمانی که این مسیر به یک سیاست رسمی و گسترده بدل نشود، ظرفیت بالقوه ایران در این حوزه همچنان مغفول خواهد ماند.اگرچه تغییر الگوی مصرف در سطح خانوارها و صنایع لازم است، اما نباید فراموش کنیم که بحران فعلی بیش از هر چیز، محصول دهه‌ها ضعف در برنامه‌ریزی، سرمایه‌گذاری و توسعه زیرساخت‌هاست. انداختن بار اصلی بحران بر دوش مردم، نوعی «نشانی غلط» دادن است که نه‌تنها کمکی به حل مسئله نمی‌کند، بلکه اعتماد عمومی به سیاست‌گذاران را نیز تضعیف خواهد کرد.بحران برق، امروز بیش از همیشه نیازمند نگاهی مسئولانه، آینده‌نگر و علمی است؛ نگاهی که در آن، توسعه پایدار، امنیت انرژی، و رفاه عمومی به‌صورت هم‌زمان مدنظر قرار گیرد. و این مهم، بیش از هر چیز، وظیفه دولت‌هاست.

نویسنده فتانه ترکیان

منبع خبر : کیوسک‌خبر

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.