
مهدی صالحی طاهری
آمارهاى جدید از افزایش قابل توجه هزینههای سالانه خانوارهاى شهری و روستایی حکایت دارد؛ رقمی که در شهرها به طور متوسط به ۲۶۹ میلیون تومان رسیده است. این افزایش سرسامآور، که عمدتاً متأثر از هزینههای کمرشکن مسکن و خوراک است، الگوی مصرف ایرانیان را به ناچار دچار دگرگونی کرده، سبد خانوار را کوچکتر نموده و فشار بیسابقهای را به ویژه بر قشر متوسط و کمدرآمد وارد کرده است
به گزارش کیوسکخبر، بررسیهای جدید از وضعیت هزینههای خانوار در ایران، تصویر روشنی از چالشهای عمیق معیشتی ارائه میدهد. بر اساس آخرین گزارش مرکز آمار ایران، متوسط هزینه خالص سالانه یک خانوار شهری در سال ۱۴۰۳ به ۲۶۹ میلیون تومان و برای یک خانوار روستایی به ۱۴۵ میلیون تومان رسیده است. این ارقام، تنها یک شماره انتزاعی نیست، بلکه بازتاب واقعی فشار اقتصادی فزایندهای است که بر بودجه خانوادهها وارد میآید.
درک این هزینهها، کلیدی برای تحلیل سلامت اقتصاد کلان یک کشور است. این دادهها به طور مستقیم کیفیت زندگی، سطح رفاه و میزان فشارهای معیشتی را نشان میدهند و مبنای ضروری برای طراحی سیاستهای اقتصادی کمآسیب هستند. در اقتصاد ایران که تحت تأثیر عوامل پیچیدهای چون تورم مزمن، نوسانات ارزی و محدودیتهای خارجی قرار دارد، رصد رفتار مصرفی خانوارهای شهری که سهم عمدهای از جمعیت را تشکیل میدهند، از اهمیت حیاتی برخوردار است.
افزایش کلی هزینهها تنها بخشی از ماجرا است؛ آنچه نگرانکنندهتر به نظر میرسد، تغییرات بنیادین در ساختار و الگوی مصرف است. تحلیل دادهها حاکی از آن است که سهم هزینههای غیرقابل انعطافی مانند مسکن به طور بیسابقهای افزایش یافته و به یکی از سنگینترین بارهای مالی برای خانوارها، به ویژه در کلانشهرها تبدیل شده است. این افزایش تنها به اجارهبها محدود نمیشود و هزینههای مرتبط با نگهداری و خدمات را نیز در بر میگیرد.
همزمان، سبد خوراک خانوارها نیز دستخوش تغییرات اجباری شده است. اقلامی با ارزش پروتئینی بالا مانند گوشت قرمز و محصولات لبنی، که زمانی سهم ثابتی در سبد مصرفی داشتند، به کالاهایی لوکس تبدیل شدهاند. افزایش قیمت این اقلام، ناشی از تورم، مشکلات زنجیره تأمین و نوسانات نرخ ارز، بسیاری از خانوارها را به سمت جایگزینهای ارزانتر یا حذف کامل این اقلام سوق داده است. این تغییر، اگرچه یک راهکار موقت برای مدیریت هزینه است، اما در بلندمدت میتواند پیامدهای نامطلوبی بر سلامت و امنیت غذایی جامعه داشته باشد.
تداوم این روند، پیامدهای گستردهای در پی خواهد داشت. از جنبه اقتصادی، کاهش قدرت خرید و تقاضای مؤثر خانوارها میتواند به رکود در بازارهای داخلی بینجامد، زیرا تولیدکنندگان با کاهش فروش مواجه شده و سرمایهگذاری را محدود میکنند. از منظر اجتماعی، این فشارها میتواند به تعمیق شکاف طبقاتی، گسترش فقر و کاهش تابآوری اجتماعی منجر شود. قشرهای کمدرآمد و متوسط، که انعطاف کمتری برای جذب شوکهای قیمتی دارند، بیشترین آسیب را متحمل میشوند.
مواجهه با این چالش بزرگ، نیازمند عزمی ملی و اتخاذ راهکارهای چندبعدی است. در سطح کلان، کنترل تورم از طریق سیاستهای پولی و مالی انضباط محور، اولین و ضروریترین گام است. این امر مستلزم مدیریت نقدینگی، کنترل کسری بودجه دولت و جلوگیری از رشد بیرویه نرخ ارز است.
در کنار آن، سیاستهای حمایتی هدفمند برای قشرهای آسیبپذیر اجتنابناپذیر است. این حمایت میتواند به شکل اصلاح نظام یارانهای، ارائه کمکهای مستقیم معیشتی یا اجرای برنامههای اشتغالزایی باشد. علاوه بر این، افزایش بهرهوری در بخشهای کلیدی مانند مسکن، انرژی و حملونقل میتواند به کاهش هزینههای تولید و در نهایت کاهش قیمت تمامشده برای مصرفکننده منجر شود.
نقش آموزش و فرهنگسازی نیز نباید نادیده گرفته شود. ترویج الگوهای مصرف پایدار و آموزش مدیریت اقتصادی به خانوارها میتواند به آنها در اولویتبندی هزینهها و عبور از شرایط دشوار کمک کند.
به گزارش کیوسکخبر، وضعیت کنونی هزینههای خانوار در ایران، زنگ خطری برای رفاه اجتماعی و ثبات اقتصادی است. افزایش سرسامآور هزینهها، بهویژه در بخشهای اساسی مانند مسکن و خوراک، نه تنها قدرت خرید را تحلیل برده، بلکه الگوی مصرف را به اجبار تغییر داده است. عبور از این بحران، تنها از طریق اتخاذ یک راهبرد جامع که شامل کنترل تورم، اجرای برنامههای حمایتی هوشمند، افزایش بهرهوری و تقویت فرهنگ مصرف بهینه است، ممکن خواهد بود. این مسیر بدون هماهنگی و عزمی جمعی بین تمام نهادهای حاکمیتی و بخش خصوصی به سرانجام نخواهد رسید.
منبع خبر : کیوسکخبر
https://www.kioskekhabar.ir/?p=278593