
خاموشیهای گسترده برق نهتنها خطوط تولید را به حالت تعلیق درآورده، بلکه زیرساختهای صنعتی کشور را به آستانه فروپاشی رسانده است. واحدهای تولیدی از فولاد تا لبنیات، با کاهش شدید برق و خاموشیهای مکرر، دیگر نمیتوانند به ظرفیت کامل فعالیت کنند. توقف ماشینآلات، فرسایش تجهیزات و افزایش هزینهها، نخستین نشانهها هستند. اما سؤال بزرگ اینجاست: وقتی تولید اینقدر ضربه دیده، چهوقت موج بیکاری فریاد میآید؟ با تعطیلی کارگاههای کوچک و تعدیل نیرو در واحدهای بزرگ، این بیکاری دیگر دور از دسترس نیست.
به گزارش کیوسکخبر، در سال ۱۴۰۴، برق نهتنها به یک کالای ضروری، بلکه به یک محدودیت سیستمی تبدیل شده است. خاموشیهای گسترده، غیرقابل پیشبینی و طولانیمدت، دیگر پدیدهای فصلی یا موقت نیستند؛ بلکه به بخشی از واقعیت روزمره صنعت ایران تبدیل شدهاند. این قطعیها، ناشی از ترکیبی از کاهش تولید، افزایش مصرف، ضعف در نگهداری شبکه و مصرفهای غیرضروری، به تدریج زیرساخت تولید کشور را در هالهای از عدم قطعیت فرو بردهاند.
بر اساس دادههای صنعتی، حدود ۳۷ درصد از کل برق تولیدی کشور به بخش صنعت اختصاص دارد. اما در عمل، بسیاری از واحدهای تولیدی تنها به یکسوم تا نیمی از نیاز برق خود دسترسی دارند. در شرایطی که مدیریت بار، کاهش ۵۰ تا ۹۰ درصدی مصرف و خاموشی را برای واحدهای صنعتی الزامی کرده، فعالیت به حالت نیمهتعطیلی کشیده شده است. این وضعیت، نهتنها بهرهوری را به شدت کاهش داده، بلکه هزینههای عملیاتی را به صورت چندبرابری افزایش داده است.
در صنایع سنگین مانند فولاد و پتروشیمی، توقف ناگهانی کورهها به دلیل قطع برق، پیامدهای فاجعهباری دارد. این توقفها نهتنها باعث آسیب جدی به لایههای نسوز و فرسودگی تجهیزات میشوند، بلکه هزینههای میلیاردی برای راهاندازی مجدد به دنبال دارند. در صنایع غذایی و لبنیات، قطع برق منجر به فاسدشدن مواد اولیه، توقف زنجیره سرمایش و از بین رفتن محصولات در فرآیند تولید میشود. برخی واحدها مجبور به معدومسازی دستهجمعی محصولات شدهاند — خسارتی که علاوه بر بُعد مالی، بر تأمین مواد غذایی و تورم تأثیر میگذارد.
اما بحران تنها به توقف تولید و افزایش هزینه محدود نمیشود. واحدهای کوچک و متوسط، بهویژه کارگاههایی که با سرمایه شخصی و توسط جوانان راهاندازی شدهاند، بیشترین آسیب را دیدهاند. این کسبوکارهای نوپا، علیرغم تمایل به ادامه فعالیت، به دلیل عدم تأمین پایدار برق و افزایش هزینههای ثابت، مجبور به تعطیلی شدهاند. بسیاری از این جوانان، پس از سرمایهگذاری تمام منابع خود، امروز با بدهی، بیکاری و ناامیدی مواجه هستند.
در سطح کلان، شاخص خرید صنعتی (PMI) که در تابستان ۱۴۰۴ به زیر ۴۵ رسیده، نشان میدهد که بخش تولیدی در وضعیتی بسیار نامناسب و در آستانه رکود عمیق قرار دارد. این رقم، بازتابی از توقف فعالیتها، کاهش سفارشات و از دست دادن بازارهای داخلی و خارجی است. بسیاری از کارخانهها مجبور به کاهش شیفتهای کاری یا تعطیلی موقت شدهاند که پیامد آن، تعدیل نیروی کار و افزایش بیکاری است.
از سوی دیگر، مصرف برق توسط ماینرهای غیرمجاز ارز دیجیتال به عنوان یکی از عوامل فشار بر شبکه برق شناسایی شده است. این فعالیتهای غیرقانونی، بهویژه در مناطق شمالی و غربی کشور، به شدت بار شبکه را افزایش داده و خاموشیها را تشدید کردهاند. با این حال، هنوز مقررات مؤثری برای کنترل این مصرف غیرضروری اجرا نشده است.
در مجموع، بحران برق در سال ۱۴۰۴ تنها یک مسئله فنی نیست، بلکه نمادی از بیبرنامهریزی، کاهش سرمایهگذاری، ضعف مدیریت انرژی و بحران ساختاری در سیاستگذاری اقتصادی است. اگر راهکارهای بلندمدتی شامل اصلاح الگوی مصرف، جذب سرمایه در بخش تولید برق، نظارت بر مصرفهای غیرضروری و مدیریت شفاف بار شبکه اتخاذ نشود، این بحران نهتنها تولید ملی را تضعیف خواهد کرد، بلکه به تضعیف اعتماد عمومی، کاهش سرمایهگذاری و افزایش ناامنی اجتماعی منجر خواهد شد.
برق قطع است. تولید ایستاده. حالا فقط یک سؤال باقی مانده: بیکاری چهوقت میآید؟
پاسخش همینجاست: دیگر نیامده، در حال آمدن است.