
مسعود یوسفی، روزنامه نگار
همه هدف سیاست و حکمرانی، تمشیت امور مردم است و برای این که این تمشیت و مدیریت خوب صورت بگیرد مولفه های زیادی مورد نیاز است که بدون شک اقتصاد خوب از جمله اصلی ترین این مولفه ها و معیارهاست. با اقتصاد خوب است که رفاه و رستگاری و عزت نفس مردم تامین می شود و بدون اقتصاد خوب، یا به تعبیر دیگر در یک اقتصاد بد است که فساد و تیره بختی و انواع آسیب های اجتماعی و بالاخره سقوط و سرنگونی افراد و جامعه به دره تباهی و نابودی رقم می خورد . این بسته به اراده دولتها است که یک اقتصاد خوب یا اقتصاد بد ایجاد می شود و به دست می آید. اگر اراده دولت مبتنی بر سعادت و رفاه مردم باشد و جز این نیندیشد و جز این در پیش نگیرد، اقتصاد به سامان خواهد بود و رضایت عامه مردم را در پی خواهد داشت و این امر عجیب و ناممکنی نیست، سوئد، نروژ، فنلاند، چین، ژاپن، سنگاپور و بسیاری کشورهای دیگر هستند که ما نام مقامات آن کشورها را یا نمی دانیم و یا به دشواری در حافظه نگه داشته ایم اما اقتصاد خوبی دارند و در نتیجه از دولت خوبی هم برخوردار هستند و مردم آن ها نسبت به مردم خیلی از کشورهای دیگر زندگی آسوده تری دارند و آینده آن ها و فرزندان شان تامین و تضمین شده است. در مقابل کشورهایی هم هستند که اقتصاد گسیخته، ناپایدار و بیمار دارند و در نتیجه دولتها در این کشورها به همان نسبت ناکارآمد، نامردمی و بحران زده است. اراده دولت در کشورها و جوامع اخیر راحتی و آسایش خلق نیست و این بی ارادگی، نارضایتی عمومی و بحران ها و آسیب های اجتماعی زیادی را در پی خواهد داشت. فقر، حاشیه نشینی، وابستگی اقتصادی، تورم، کاهش ارزش پول ملی و پایین بودن رتبه شاخص های مختلف اقتصادی و رفاهی و بهداشتی و احتماعی از ویژگی های این قبیل کشورهاست. در این کشورها ثبات سیاسی هم وجود ندارد و دولت در معرض انواع تهدیدها قرار دارد. در نتیجه زندگی و آسایش مردم به طور مستمر با دغدغه های معیشتی و اجتماعی و فرهنگی مواجه است و یک نوع بی اعتمادی عمومی و سرخوردگی یاس آور بر سر مردم و جامعه سایه انداخته است. به طور کلی اگر معیار و مبنای دولتها رضایت مردم باشد در این صورت جهت دهی های اقتصادی هم در این سمت و سو قرار خواهد گرفت و همین جهت دهی یک اقتصاد خوب و در نتیجه ایجاد یک مدیریت خوب را ممکن خواهد ساخت.
https://www.kioskekhabar.ir/?p=267011