
مهدی صالحی طاهری
بر اساس آخرین آمار منتشر شده از سوی وزارت آموزش و پرورش، تعداد کودکان بازمانده از تحصیل در سال تحصیلی ۱۴۰۲-۱۴۰۳ به بیش از ۹۲۸ هزار نفر رسیده است. این رقم نسبت به سال قبل رشد داشته است، در حالی که نرخ ترک تحصیل در تمام مقاطع تحصیلی کاهش یافته است. این دو رویارویی آماری نگرانیهای جدی را درباره وضعیت دسترسی عمومی به آموزش و موانع فرهنگی، اقتصادی و ساختاری پیش روی تحصیل کودکان به وجود آورده است.
به گزارش کیوسکخبر، در سالهای اخیر، مسئله بازماندگی از تحصیل به یکی از مهمترین چالشهای سیاستگذاران و برنامهریزان آموزشی در کشور تبدیل شده است. بر اساس آمارهای اعلام شده توسط وزارت آموزش و پرورش، تعداد کودکان بازمانده از تحصیل در سال تحصیلی ۱۴۰۲-۱۴۰۳ به ۹۲۸ هزار و ۷۲۹ نفر رسیده است؛ عددی که نسبت به سال گذشته (۹۰۲ هزار و ۱۸۸ نفر) افزایش قابل توجهی را نشان میدهد. این افزایش در تمام مقاطع تحصیلی مشهود است، اما بیشترین سهم را دوره دوم متوسطه با ۵۵۸ هزار و ۶۲۸ نفر تشکیل میدهد.
در مقابل، نرخ ترک تحصیل در تمامی مقاطع تحصیلی کاهش یافته است. براساس دادهها، این نرخ در سطح ملی از ۱.۹۷ درصد در سال ۱۴۰۱-۱۴۰۲ به ۱.۶۵ درصد در سال ۱۴۰۲-۱۴۰۳ کاهش پیدا کرده است. کاهش بیشترین میزان را در دوره اول متوسطه با ۳.۴۷ درصد و دوره دوم متوسطه با ۱.۶۵ درصد داشته است. این موضوع نشان میدهد که اگرچه موفقیتهایی در حفظ دانشآموزان در نظام آموزشی صورت گرفته، اما معضل بازماندگی از تحصیل همچنان پابرجاست و حتی تشدید شده است.
شاخص بازماندگی از تحصیل به معنای درصد کودکان و نوجوانانی است که در سنین مشخص یک دوره تحصیلی قرار دارند، اما در طول یک سال تحصیلی در هیچ یک از مدارس دولتی یا خصوصی ثبتنام نکردهاند. این شاخص یکی از نشانگرهای کلیدی برای ارزیابی دستیابی به آموزش عمومی و اجباری در کشور است. بر این اساس، افزایش این شاخص نشانهای از عدم دسترسی گروههای آسیبپذیر به آموزش و ضعف در سیاستهای اجتماعی و آموزشی محسوب میشود.
طبق آمار، در سال ۱۴۰۲-۱۴۰۳، ۱۷۱ هزار و ۹۹۲ کودک در مقطع ابتدایی، ۱۹۸ هزار و ۱۰۹ نفر در دوره اول متوسطه و ۵۵۸ هزار و ۶۲۸ نفر در دوره دوم متوسطه از تحصیل بازماندهاند. این اعداد در مقایسه با سال گذشته افزایش داشتهاند، بهویژه در مقطع متوسطه دوم که گروههای سنی بالاتر را شامل میشود. این موضوع میتواند نشانهای از عوامل اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مؤثر بر تصمیمگیری خانوادهها برای ادامه تحصیل فرزندانشان باشد.
اما چرا با وجود افزایش پوشش تحصیلی در دوره ابتدایی (تا حدود ۹۸ درصد)، هنوز هزاران کودک در سایر مقاطع تحصیلی از مدرسه خارج میشوند؟ متخصصان آموزشی و جامعهشناسان به دلایل متعددی اشاره میکنند که از جمله آنها میتوان به فقر خانوار، نیاز به کار فرزندان، ضعف زیرساختهای آموزشی در مناطق محروم، ناکارآمدی سیاستهای هدفمند برای حمایت از خانوادههای کمدرآمد و همچنین مسائل فرهنگی و جنسیتی اشاره کرد.
همچنین، گزارشهای مرکز پژوهشهای مجلس نشان میدهد که این آمار بر اساس تفاوت بین تعداد کد ملیهای موجود در سامانه دانشآموزی و جمعیت واقعی در هر بازه سنی محاسبه میشود. البته لازم است در تفسیر این آمارها به این نکته توجه کرد که برخی از افراد به دلیل مرگ، مهاجرت یا داشتن ناتوانی شدید ذهنی اصلاً قادر به تحصیل نیستند. با این حال، به دلیل ضعف در هماهنگی بین سامانههای آماری مختلف، این افراد نیز در آمار بازماندگان از تحصیل محاسبه میشوند.
این مسئله نیازمند بازنگری جدی در نحوه گردآوری و تحلیل دادههای آموزشی است. همچنین، حل این معضل ملی نیازمند یک رویکرد بینبخشی است که فراتر از وزارت آموزش و پرورش، دستگاههایی مانند وزارت بهداشت، کمیته امداد، بهزیستی، برنامه و بودجه و دستگاههای محلی را درگیر کند.
به گزارش کیوسکخبر، بازماندگی از تحصیل تنها یک مسئله آماری نیست، بلکه بازتابی از عمق نابرابریهای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی در جامعه است. این مسئله نه تنها آینده فردی این کودکان را تهدید میکند، بلکه زمینهساز تضعیف سرمایه انسانی کشور و تداوم چرخه فقر و بیعدالتی است. بنابراین، توجه جدی و برنامهمحور به این مسئله از سوی تصمیمگیرندگان و برنامهریزان، الزامی است تا بتوانیم این گروه از جامعه را نیز به چرخه تحصیل و توسعه بازگردانیم.
منبع خبر : کیوسکخبر
https://www.kioskekhabar.ir/?p=266411