مهدی صالحی طاهری
در سالهای اخیر، تورم نه تنها یک پدیده اقتصادی، بلکه بخشی از زندگی روزمره شده است. مردم دیگر نمیپرسند چرا کالاها گران شده، بلکه میپرسند چرا هیچچیز دوباره ارزان نمیشود؟ پاسخ در ترکیبی از خطاهای ساختاری، ضعف در مدیریت منابع و کاهش اعتماد جمعی نهفته است. با این حال، راه بیرون وجود دارد: انضباط اقتصادی، تقویت تولید و بازسازی اعتماد.
به گزارش کیوسکخبر، در ایران امروز، تورم دیگر فقط عددی در گزارشهای آماری نیست؛ به حسی عمومی تبدیل شده که در هر خرید، هر حقوقی و هر برنامه خانوادگی حضور دارد. مردم با عادت کردن به گرانی، دیگر انتظار اصلاح قیمتها را ندارند. این پرسش طبیعی مطرح میشود: چرا قیمتها فقط بالا میروند و هرگز پایین نمیآیند؟
پاسخ این سؤال در فهم چرخه پیچیدهای نهفته است که از سیاستهای اقتصادی آغاز میشود، از ذهن شهروندان عبور میکند و در ساختارهای تولید و تجارت جهانی تأثیر میگذارد. اما مهمتر از شناخت مشکل، باور به این است که راه حل وجود دارد، راهی مبتنی بر عقلانیت، ثبات و تولید.
نخستین بخش این چرخه، افزایش نقدینگی بدون پشتوانه واقعی است. هرگاه دولت برای تأمین هزینههای جاری یا تعهدات مالی خود، به چاپ پول روی آورد، پول در گردش بیشتر از کالا و خدمات تولیدشده در بازار میشود. نتیجه طبیعی آن کاهش ارزش پول و افزایش قیمتهاست. این روش، گرچه در کوتاهمدت مشکلات مالی را پنهان میکند، اما در بلندمدت تورم را تثبیت میکند.
راه بیرون از این وضعیت، استقلال واقعی بانک مرکزی و شفافیت مالی است. بانک مرکزی باید بتواند بدون فشار سیاسی، سیاست پولی را بر اساس شاخصهای اقتصادی تنظیم کند. همزمان، مردم باید بدانند دولت چقدر درآمد دارد، چه هزینههایی میکند و چگونه بدهیها تأمین میشوند. شفافیت، نه تنها اعتماد را تقویت میکند، بلکه از تصمیمهای احساسی و غیرمنطقی جلوگیری میکند.
بخش دیگری از چرخه تورم، وابستگی به نرخ ارز است. در شرایطی که تولید داخلی ضعیف باشد، نرخ دلار به «دماسنج» اعتماد عمومی تبدیل میشود. هر شایعهای درباره تحریم یا مشکلات صادراتی، باعث نوسان ارز و سپس افزایش قیمت تمام کالاها میشود. راه حل، واقعیسازی نرخ ارز و ایجاد یک نظام ارزی یکپارچه و شناور است، جایی که قیمت ارز بازاری باشد و دولت نقش ناظم، نه بازیگر فعال داشته باشد.
اما بدون تقویت تولید داخلی، هیچ سیاست پولی یا ارزی دوام نخواهد داشت. تولیدکننده ایرانی با چالشهای بیشماری روبهروست: دسترسی سخت به مواد اولیه، وامهای گران، مالیات سنگین و نوسان قوانین. در چنین محیطی، سرمایه به سمت بازارهای موازی سوق مییابد، نه خط تولید. بنابراین، حمایت از تولید نباید به معنای توزیع رانت باشد، بلکه باید شامل کاهش هزینههای نهادهای، ثبات مقررات و تسهیل دسترسی به منابع باشد.
علاوه بر این، رفتار اجتماعی و انتظارات مردم نقش بزرگی در تداوم تورم دارند. وقتی مردم باور داشته باشند که قیمتها همیشه بالا خواهند رفت، خودشان زودتر خرید میکنند، پسانداز خود را به ارز یا طلا تبدیل میکنند و این حرکت، تقاضا را افزایش داده و تورم را تقویت میکند. قطع این چرخه نیازمند بازسازی اعتماد است.
اعتماد زمانی شکل میگیرد که سیاستگذاران وعدههای خود را عملی کنند، اطلاعرسانی شفاف داشته باشند و از تصمیمهای ناگهانی و غیرمنتظره دوری کنند. انتشار منظم و واقعی آمارها، اجرای برنامههای اقتصادی با تعهد و پایبندی به قانون، نشانههایی از جدیت است که میتواند رفتار مردم را تغییر دهد.
در نهایت، کشورهایی که از تورم مزمن رهایی یافتهاند، نه با شعار، بلکه با انضباط مالی، ثبات سیاستی و تمرکز بر تولید موفق شدهاند. ایران نیز با توجه به ظرفیتهای منطقهای، منابع طبیعی و نیروی انسانی متخصص، میتواند این مسیر را طی کند. راه به سوی کاهش تورم، کنترل مصنوعی قیمتها نیست، بلکه ایجاد شرایطی است که در آن عرضه کالا بیش از تقاضا باشد، مردم به آینده اطمینان داشته باشند و اقتصاد بر پایه عقلانیت حرکت کند.
تورم دشمنی است که آرام میآید و آرام هم باید ریشهکن شود. با انضباط، اعتماد و تولید، میتوان این دشمن را شکست داد و به روزی رسید که «گرانی» دیگر سخن روز نباشد.
منبع خبر : کیوسکخبر
https://www.kioskekhabar.ir/?p=288236








