احمدرضا مسعودی
احمدرضا مسعودی
وضعیت امروز اقتصاد ایران چنان غریب و بهتآور است که برای توصیف تام و تمام روندهای آن تعاریف و مفاهیم هم «درمانده» و فاقد خاصیت شدهاند.پنهان نیست که تقریبا عموم ایرانیان در دهههای گذشته به «زیست تورمی» و جنگ نابرابر با رشد سطح عمومی قیمتها عادت کردهاند اما شوربختانه در ماههای اخیر، آشفتگی و ولنگاری نظام مدیریت اقتصادی کشور کار را به جایی رسانده است که گویا آنچه شاهد و ناظر هستیم فراواقعیت یا «کمدی سیاه» است.
«سورئالیسم اقتصادی» یک اصطلاح رسمیِ جاافتاده در مباحث مسلط علم اقتصاد نیست اما در ادبیات، نقد اجتماعی و گفتار سیاسی گاهی بهصورت استعاری استفاده میشود. معمولاً وقتی کسی میگوید «شرایط یا سیاستها سورئالیستی شدهاند»، منظور این است که واقعیت اقتصادی چنان عجیب، غیرمنطقی یا متناقض بهنظر میرسد که انگار از یک داستان سورئالیستی بیرون آمده است و این همان جایی است که بهم ریختگی بازار کالاهای اساسی، جهش رعبآور نرخ ارز، ناترازی تاریخی بودجه، تهکشیدن ذخایر آبی، انفعال در برابر تحریمهای جدید، بحران «بیتصمیمی» و «بدتصمیمی» در میان لایههای مختلف سیاستگذاری و راهبرد غلط در اداره اقتصاد پساجنگ ما را به سمتی میبرد که تنها با مفهوم سورئالیستی شدن شرایط اقتصادی میتوان آنرا صورتبندی کرد گویا که حداقل برخی رخدادها به سمتی رفته است که انگار یک شوخی نابجا با سفره و معیشت مردم در حال انجام است.
سورئالیسم اقتصادی معمولاً به وضعیتی اشاره میکند که در آن:
-قوانین و منطق اقتصادی عادی بههم میریزد:مثل سیاستهایی که نتیجهشان کاملاً خلاف انتظار است، ردپای این مثال را میتوان در عملکرد ضعیف وزارت جهاد کشاورزی دید که بجای برقراری امنیت غذایی تبدیل به دلال و واردکننده کارنابلد حوزه غذا شده است!
-آمارها یا روایتهای رسمی با تجربهی واقعی مردم نمیخواند:مثلاً گزارش نرخ تورم در حالیکه زندگی روزمره فقیرتر میشود، درست مثل تورم احساسی مردم که اکنون بسیار بالاتر از تورم اعلامی است.
-سیاستها یا وعدهها جنبهای تخیلی، غیرعملی یا پارادوکسیکال دارند:مثل وعدههای اقتصادی غیرممکن یا اقدامات متناقض مانند وعده عجیب وزیر اقتصاد برای کاهش نرخ تورم تا ۲۵ درصد آنهم بدون فراهم بودن پیشنیازها.
مرور وقایع ماههای گذشته اقتصاد ایران نشان میدهد که اصولا فهم دقیقی از شرایط جنگی یا مسائل اصلی در میان تیم اقتصادی دولت وجود ندارد و در تأمین حداقلهای ضروری خانوارها مانند برنج و گوشت سهلانگاریها و ترک فعلهای مشکوکی به چشم میخورد.
از طرفی همین شرایط «نه جنگ و نه صلح» تبدیل به دستاویزی شده تا برخی مدیران اجرایی کمکاریهای خود را به این فضا نسبت دهند بیآنکه به یاد بیاورند چهل سال قبل با نفت بشکهای ۷ دلار، با حکومتی نوپا و زیر موشکباران رژیم بعثی صدام، مردم در تنگنای اقتصادی بودند اما دغدغه نان شب نداشتند.
پس سورئالیسم اقتصادی به این جهت روی تصویر امروز اقتصاد کشور مینشیند : مطابق آمارهای رسمی در همین یکسال اخیر میلیونها ایرانی به زیر خط فقر سقوط کردهاند ولی برخی کنشهای فاقد توجیه سیاسیون و دولتمردان به دور از عقلانیت شده و بیم آن میرود با نبود سیاست عملگرایانه و مبتنی بر شاخصهای کلان، تورم ۵۰ درصدی تبدیل به ابرتورم در سال آینده شود هرچند که همین حالا هم شاهد تورم بالای یکصد درصدی در برخی کالاهای اساسی هستیم.
نویسنده این وجیزه در ابتدای روی کارآمدن دولت وفاق، شاخصهای منطق حمایت از پزشکیان را تشریح و بر لزوم حمایت حداکثری از رئیس جمهور تاکید کرد. امروز هم نقدهای صریح به دولت مستقر، نافی حمایت از دستگاه اجرایی کشور که بار سنگینی روی دوش دارد نیست اما باید به یاد داشته باشیم حجامت سیستم اجرایی کشور از مدیران و الیگارشی آلوده، پیر، خسته، ناتوان و مرعوب تنها شرط بقا در شرایط صعب فعلی است.
فراموش نکنیم رژیم خونخوار صهیونیستی با حمایت تمامقد آمریکا در حال تجهیز برای تعدی دوباره به این آب و خاک است و اقتصاد ضعیف پاشنهآشیل امروز ماست؛ بنابراین بودجه سال آینده و جهتگیریها باید آینه تمامنمای اراده دولت در جهت اصلاح ضربتی کجرویها باشد و سخن از «کار کارشناسی» از پشت تریبون سخنرانیهای رئیسجمهور باید وارد متن سیاستگذاریها شود.
در هر صورت انتخاب با ماست، یا در همین سورئالیسم فرسایشی باقی خواهیم ماند و یا از مهلکه به سلامت عبور خواهیم کرد.
منبع خبر : کیوسکخبر
https://www.kioskekhabar.ir/?p=294736














