
مهدی صالحی طاهری
در شرایط تنشهای ژئوپلیتیکی و نظامی کنونی، ایران با فشارهای اقتصادی چند بعدی مواجه است. در این میان، تشکیل انتظارات منفی در میان مردم و بازارها میتواند به خودی خود عاملی برای عمیقتر شدن بحران شود. کنترل و مدیریت این انتظارات نه تنها یک ضرورت سیاستی، بلکه یک استراتژی راهبردی برای حفظ ثبات اقتصاد کلان محسوب میشود.
به گزارش کیوسکخبر، شرایط امنیتی فعلی ایران که تحت تأثیر تنشهای منطقهای و حملات اخیر رژیم صهیونیستی قرار گرفته است، تنها زمینه را برای تحولات نظامی فراهم نکرده، بلکه واکنشهای زنجیرهای در حوزه اقتصادی نیز به دنبال داشته است. در چنین موقعیتی، ایجاد انتظارات منفی در میان مردم، سرمایهگذاران و تصمیمگیرندگان اقتصادی میتواند نقش تشدیدکنندهای در شدت بحران ایفا کند. این امر لزوم مدیریت هوشمندانه انتظارات اقتصادی را برجسته میکند؛ زیرا همانگونه که سابقه نشان داده است، بسیاری از بحرانهای اقتصادی نه تنها ناشی از شوکهای واقعی، بلکه ناشی از واکنشهای غیرمنطقی بازار به این شوکهاست.
در دوران جنگ، اقتصاد کشور با اختلال در زنجیره تولید، کاهش دسترسی به واردات، افزایش هزینههای دفاعی و افت اعتماد داخلی و خارجی مواجه میشود. این عوامل به طور طبیعی ایجاد نااطمینانی در بازار میکنند و اگر این نااطمینانی به صورت موثری مدیریت نشود، انتظارات منفی به عنوان پیشبینیهای نادرست از آینده اقتصادی، میتوانند به رفتارهای غیراقتصادی منجر شوند. به عنوان مثال، انتظار افزایش قیمتها میتواند باعث شتاب بخشیدن به تقاضا و در نتیجه افزایش واقعی قیمتها شود. این پدیده، معروف به «تورم انتظاری»، یکی از چالشهای اصلی در مدیریت اقتصاد کلان در شرایط بحران است.
در این شرایط، نقش نهادهای کلیدی اقتصادی مانند بانک مرکزی و وزارت امور اقتصادی و دارایی برجسته میشود. بانک مرکزی به عنوان مجری سیاستهای پولی، باید از طریق ابزارهایی چون تعیین نرخ بهره، عملیات بازار باز و مدیریت نقدینگی، ضمن کنترل شتاب تورمی، اعتماد عمومی به پایداری ارزش پول ملی را احیا کند. هدفگذاری شفاف از سوی بانک مرکزی، مانند اعلام حد بالایی برای تورم، میتواند به عنوان سیگنالی قوی در جهت کنترل انتظارات منفی عمل کند.
از سوی دیگر، وزارت اقتصاد باید با مدیریت دقیق بودجه، منابع محدود دولتی را به سمت حمایت از اقشار آسیبپذیر و تأمین کالاهای اساسی هدایت کند. این وزارتخانه میتواند با تسهیل واردات محصولات ضروری، کاهش موانع تجاری و مقابله با تحریمهای اقتصادی، از شکلگیری ناپایداریهای بیشتر جلوگیری کند. همچنین، استفاده از ابزارهای حمایتی مانند یارانههای مستقیم یا کمکهای نقدی موقت، میتواند فشارهای اقتصادی بر مردم را کاهش دهد و به اصلاح انتظارات منفی کمک کند.
اما مدیریت انتظارات تنها به ابزارهای اقتصادی ختم نمیشود. عوامل روانی، اجتماعی و رسانهای نیز در شکلگیری این انتظارات نقش دارند. رسانهها باید با انعکاس اخبار دقیق و متعادل، از تشدید بیاعتمادی و ایجاد فضایی اضطرابی جلوگیری کنند. دولت نیز باید با برنامهریزی در حوزه اطلاعرسانی، از طریق برگزاری نشستهای خبری منظم، انتشار گزارشهای شفاف و مقابله با شایعات، اعتماد عمومی را به سیاستهای اقتصادی بازسازی کند.
به گزارش کیوسکخبر، در شرایطی که فشارهای ژئوپلیتیکی به یکی از عوامل دائمی تأثیرگذار بر اقتصاد جهانی تبدیل شدهاند، توانایی کشورها در حفظ ثبات اقتصادی نشاندهنده بالغتر شدن مدیریت اقتصادی و مقاومت ساختاری آنهاست. ایران با داشتن ظرفیتهای داخلی قابل توجه در بخشهای تولید، انرژی و منابع انسانی، میتواند با برنامهریزی استراتژیک و بهرهگیری از دیپلماسی اقتصادی، نه تنها مقاومت خود در برابر بحرانهای خارجی را افزایش دهد، بلکه زمینههای رشد پایدار و مستقل را نیز فراهم کند.
این رویکرد نیازمند هماهنگی عمیق بین تصمیمگیرندگان، نخبگان و مردم است؛ زیرا ثبات اقتصادی تنها زمانی معنا پیدا میکند که بر پایه اعتماد متقابل و مسئولیتپذیری مشترک استوار شود.
منبع خبر : کیوسکخبر
https://www.kioskekhabar.ir/?p=271084