مسعود براتی
در همان روزی که نتانیاهو، جنایتکار جنگی در آمریکا به سرمیبرد و قرار است با جنایتکار دیگر، ترامپ دیدار داشته باشد و درباره ما گفتگو و طراحی خصمانه کنند، در ایران به بهانه اعتراض به گران شدن دلار و بیثباتی تجمعات اعتراضی شکل میگیرد. اینکه خیلی زود نمادسازی برای این تجمعات انجام میشود و اینکه چهرههایی که تنها چیزی که ندارند دغدغه معیشت و مردم است (همانند سلیبریتیها، انسان رسانهها و …) به این جریان میپیوندند و اینکه در دانشگاهها تحرکات رقم میخورد، اینها نشانههای روشنی است برای فهم واقعیت قضیه. به نظر تشخیص صحنه خیلی سخت نیست. نه اینکه گرانی دلار کسی را ناراحت نمیکند و موجب نارضایتی نمیشود، اما اعتراضات آن هم در این لحظه زمانی معنایش روشن است.
بیثباتی در متغیرهای اقتصاد کلان خوب نیست و موجب ایجاد اختلال در کسب و کار و زندگی مردم میشود. خصوصا برخی تصمیمها که فشار گرانی بر زندگی مردم را افزایش داده است. بارها گفته شده است که راهکار باثبات کردن اقتصاد وِل کردن نیست، نظمبخشی و مقابله با نشتیهای اقتصاد است. وِل کردن اقتصاد با هر بهانه و اسمی نقطه مقابل نظمبخشی به اقتصاد است. ما نتیجه وِل بودن را در نظام بانکی کشور مشاهده کردیم. فقط یک بانک با نقاب آینده بیش از ۵۰۰ هزار میلیارد تومان از جیب ملت زیان انباشته ایجاد کرد. وِل بودن اقتصاد به ضرر مردم است. اما محفلها از آن سود میبرند. آنها بهتر در وِل بازار سود خود را بیشینه میکنند. با بالا رفتن قیمت دلار سرمایهشان کم که نمیشود بلکه افزایش مییابد.
وقتی وزیر اقتصاد در زمانی که قیمت دلار روز به روز افزایش مییابد، میگوید باید از اقتصاد دستوری فاصله بگیریم، پیامش به جامعه این خواهد بود که اقتصاد قرار است وِلتر از چیزی که هست بشود. یعنی بیثباتی بیشتر را به افکار عمومی منتقل میکند. جامعه تجربه کرده است که هر وقت قرار شده از اقتصاد دستوری فاصله گرفته شود، افزایش قیمتها و گرانی نتیجه آن بوده است. یا وقتی رئیس جمهور میگوید پولی نداریم که حقوق و دستمزد را متناسب با تورم افزایش بدهیم، وضعیت را بدتر میکند. یعنی در کنار فشار فعلی زندگی، مردم را از بهتر شدن آینده نیز ناامید میکند.
اما از طرف دیگر همه میدانیم که اغتشاش نه تنها به ثبات یافتن کمکی نمیکند بلکه موجب بدتر شدن وضعیت میشود. این تجربه زیسته همه ماست. فتنه سال ۸۸ علیه رای مردم طمع دشمن را در طراحی تحریمهای فلج کننده علیه ایران افزایش داد. تحریمهایی که هدفش زندگی مردم و ایجاد تنگناهای معیشتی برای آنها بود و با جهش نرخ ارز و ایجاد تورم بالا این اتفاق افتاد. در سال ۹۸ اغتشاشات آبان ماه موجب جهش نرخ ارز شد. ارز از ۱۱ هزار تومان به ۱۵ هزار تومان در آخر سال رسید. دشمن را جری کرد تا اقدام به ترور شهید حاج قاسم سلیمانی کند. سال ۱۴۰۱ هم همین طور شد. اغتشاشات زن، زندگی، آزادی سبب شد قیمت دلار از حدود ۳۱ هزار تومان در شهریور ماه به ۶۰ هزار تومان در پایان سال برسد. پس روشن است که آنهایی که به اغتشاش دامن میزنند، حتما دنبال ثبات اقتصادی و بهبود وضعیت معیشت مردم نیستند، بلکه در نقطه مقابل و همسو با منافع محفلها عمل میکنند.
باید تاکید کرد که منافع محفلهای داخلی در این لحظات با منافع دشمنان خارجی همسو است. سرویسهای خارجی همیشه با تکیه بر مزدوران داخلی خود، به دنبال ناامنی و بیثباتی در ایران بودهاند. آنها با این کار علاوه بر ضربه زدن و تضعیف نظام سیاسی در ایران، میخواهند مانع سیاستهای فعال ایران در منطقه و بینالملل بشوند. جنگ تحمیلی ۱۲ روزه آمریکا و رژیم صهیونیستی علیه ایران و صحبتهای صریح سران رژیم صهیونیستی و آمریکا درباره تغییر نظام سیاسی و دعوت از مردم برای پیوستن به آنها و عملیاتهایی مانند حمله به زندان اوین، از جمله شواهدی است که گزاره فوق را اثبات میکند.
ناامنی و اغتشاش منجر به بیثباتی میشود و این بیثباتی به نفع محافل برای افزایش ثروت خود و به تبع آن افزایش قدرت است و به نفع دشمن خارجی که به دنبال از بینبردن مقاومت در صحنه منطقه و بینالملل است. اما برای مردم فقط ضرر است. صحنه پیشرو چنین است. نباید اشتباه تحلیل کرد. راهکار هم وجود دارد و مشخص است. دولت باید به سمت نظم دادن به اقتصاد حرکت کند. وِل بازار ارز باید مدیریت شود. نمیشود کشور را بدون بودجه ارزی اداره کرد. در تامین منابع باید کوشا باشد و در مصرف منابع دقت و هوشیاری داشته باشد. در برابر نشتیها (اعم از سواستفاده تراستیها، عدم بازگشت ارز توسط صادرکنندگان و …) فعالانه عمل کند و خودش را با انگارههای باطلی همچون اقتصاد دستوری فریب ندهد. مردم باید نقشآفرینی و نظمدهی دولت در اقتصاد را ببینند تا نسبت به آینده امیدوار باشند.
https://www.kioskekhabar.ir/?p=298005














